گلچيني از زيباترين و با احساس ترين اشعار كوتاه خانوم پروين اعتصامي

گلچيني از زيباترين و با احساس ترين اشعار خانوم پروين اعتصامي

در اين مطلب از سايت انسان شاد براي شما عزيزان گلچيني از اشعار پروين اعتصامي را فراهم آورده ايم.

اشعار عاشقانه و بسيار زيبا در سايت انسان شاد

اشعار پروين اعتصامي,پروين اعتصامي,parvin etesami

روزي گذشت پادشهي از گذرگهي

فرياد شوق بر سر هر كوي و بام خاست

پرسيد زان ميانه يكي كودك يتيم:

كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست؟

آن يك جواب داد: چه دانيم ما كه چيست؟

پيداست آنقدر كه متاعي گرانبهاست

نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت:

اين اشك ديده من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شباني فريفته است

اين گرگ سالهاست كه با گله آشناست

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار زيبا و احساسي پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

نگردد پخته كس با فكر خامي

نپويد راه هستي را به گامي

تر توش هنر ميبايد اندوخت

حديث زندگي ميبايد آموخت

ببيد هر دو پا محكم نهادن

از آن پس، فكر بر پاي ايستادن

پردن بي پر تدبير، مستي است

جهان را گه بلندي، گاه پستي است

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گلچيني از شعر هاي پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تا به كي جان كندن اندر آفتاب؟

اي رنجبر!

ريختن از بهر نان از چهره آب،

اي رنجبر!

زين همه خواري كه بيني ز آفتاب و خاك و باد

چيست مزدت جز نكوهش با عتاب؟

اي رنجبر!

از حقوق پاي‌مال خويشتن كن پرسشي

چند مي‌ترسي ز هر خان و جناب؟

اي رنجبر!

جمله آنان را كه چون زالو مكندت، خون بريز

وندر آن خون دست و پايي كن خضاب،

اي رنجبر!

ديو آز و خودپرستي را بگير و حبس كن

تا شود چهر حقيقت بي‌حجاب،

اي رنجبر!

حاكم شرعي كه بهر رشوه فتوا مي‌دهد

كه دهد عرض فقيران را جواب؟

اي رنجبر!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار زيبا و احساسي پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

روز بگذشته خيالست كه از نو آيد

فرصت رفته محالست كه از سر گردد

كشتزار دل تو كوش كه تا سبز شود

پيش از آن كاين رخ گلنار معصفر گردد

زندگي جز نفسي نيست، غنيمت شمرش

نيست اميد كه همواره نفس بر گردد.

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

گلچيني از شعر هاي پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

در دست بانوئي به نخي گفت سوزني

كاي هرزه گرد بي سر و بي پا چه ميكني

ما ميرويم تا كه بدوزيم پاره اي

هر جا كه مي رسيم تو با ما چه ميكني

خنديد نخ كه ما همه جا با تو همرهيم

بنگر به روز تجربه تنها چي ميكني

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار زيبا و احساسي پروين اعتصامي

اشعار پروين اعتصامي,پروين اعتصامي,parvin etesami

شعر اشك يتيم از پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

عدسي وقت پختن، از ماشي

روي پيچيد و گفت اين چه كسي است

ماش خنديد و گفت غره مشو

زانكه چون من فزون و چون تو بسي است

هر چه را ميپزند، خواهد پخت

چه تفاوت كه ماش يا عدسي است

جز تو در ديگ، هر چه ريخته‌اند

تو گمان ميكني كه خار و خسي است

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار پروين اعتصامي زيبا و احساسي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اين كه خاك سيهش بالين است

اختر چرخ ادب پروين است

گر چه جز تلخي از ايام نديد

هر چه خواهي سخنش شيرين است

صاحب آن همه گفتار امروز

سائل فاتحه و ياسين است

آدمي هر چه توانگر باشد

چون بدين نقطه رسد مسكين است

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اي خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن

تيرگيها را ازين اقليم بيرون داشتن

همچو موسي بودن از نور تجلي تابناك

گفتگوها با خدا در كوه و هامون داشتن

پاك كردن خويش را ز آلودگيهاي زمين

خانه چون خورشيد در اقطار گردون داشتن

عقل را بازارگان كردن ببازار وجود

نفس را بردن برين بازار و مغبون داشتن

بي حضور كيميا، از هر مسي زر ساختن

بي وجود گوهر و زر، گنج قارون داشتن

گشتن اندر كان معني گوهري عالم فروز

هر زماني پرتو و تابي دگرگون داشتن

عقل و علم و هوش را بايكديگر آميختن

جان و دل را زنده زين جانبخش معجون داشتن

چون نهالي تازه، در پاداش رنج باغبان

شاخه‌هاي خرد خويش از بار، وارون داشتن

هر كجا ديوست، آنجا نور يزداني شدن

هر كجا مار است، آنجا حكم افسون داشتن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اشعار زيبا و احساسي پروين اعتصامي

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

شنيده ايد كه آسايش بزرگان چيست

براي خاطر بيچارگان نياسودن

به كاخ دهر كه آلايش است بنيادش

مقيم گشتن و دامان خون نيالودن

همي ز عادت و كردار زشت كم كردن

هماره بر صفت و خوي نيك افزودن

ز بهر بيهده، از راستي بري نشدن

براي خدمت تن روح را نفرسودن

رهي كه گمرهيش در پي است نسپردن

دري كه فتنه اش اندر پس است نگشودن

اشعار پروين اعتصامي,پروين اعتصامي,parvin etesami

گلچيني از زيباترين و با احساس ترين اشعار خانوم پروين اعتصامي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.